ترجمه مقاله

ترنوق

لغت‌نامه دهخدا

ترنوق . [ ت َ / ت ُ ](ع اِ) گل تنک وقتی که آب نهر یا آب آبرو فرو شود در زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ترنوق [ ت َ / ت ُ ] و تُرنوقا، گل در نهرها. (اقرب الموارد). || مسیل گاهی که آب آن فرونشیند. (از اقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به ترنوقاء شود.
ترجمه مقاله