ترجمه مقاله

ترنی

لغت‌نامه دهخدا

ترنی . [ ت ُ نا ] (ع اِ) کنیز و زن فاجرو حرامکار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ابن ترنی ؛ لئیم و ناکس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و یقال ؛ ترنی و ابن ترنی ، ولدالبغی . (تاج العروس ). زن فاجره ، زن زناکار: ابن ترنی ؛ فرزند زن زناکار که پدرش معلوم نباشد. (از متن اللغة ج 1 ص 395).
ترجمه مقاله