ترجمه مقاله

ترور

لغت‌نامه دهخدا

ترور. [ ت ُ ] (ع مص ) بریده شدن و بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). لازم است و متعدی . (آنندراج ). || دور افتادن از شهر خویش . || بیرون افتادن استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ساقط شدن دست . (منتهی الارب ). || فربه و با گوشت شدن . (آنندراج ). به همه ٔ معانی . رجوع به تر [ ت َ ر ر ] شود.
ترجمه مقاله