ترجمه مقاله

ترک

لغت‌نامه دهخدا

ترک . [ت َ رَ ] (اِخ ) رودی است در ترکستان که وارد سیحون می گردد. لسترنج در شرح آن آرد: رودخانه ٔ ترک که امروزبه رودخانه چرچک موسوم است و از جنوب خاوری چاچ میگذرد چنانکه ابن حوقل گوید از کوههای جدغل در شمال رودخانه ٔ نرین و از منطقه ٔ ترک نشین خرلخ که آنرا بسکام نیز می نامند برمیخیزد. در جنوب این رودخانه ، رودخانه ٔ دیگری کم و بیش به موازات آن می گذشت و موسوم بود به رودخانه ٔ ایلاق امروز. (ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی ص 513). و رجوع به همین کتاب ص 507 شود :
چو باشد مناره به پیش ترک
بزرگان به پیش من آرند چک .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص 2270).


بگویش که تاپیش رود ترک
شما را فرستاد بهرام جک .

فردوسی (ایضاً ص 2271).


چو بگذشت خاقان ز رود ترک
تو گفتی همی تیغ باردفلک

فردوسی (ایضاً ص 2414).


ترجمه مقاله