ترجمه مقاله

تریاکدار

لغت‌نامه دهخدا

تریاکدار. [ ت َ / ت ِرْ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ تریاک بمعنی پادزهر. کسی که تریاق دارد :
بدین بنده پاسخ چنین داد شاه
ز تریاک دار و ز تریاک خواه
که گر مار گشته بمیرد بزهر
نیابد از آن مرد تریاک بهر.

(شاهنامه ج 4 ص 1995).


چنین داد پاسخ وراشهریار
که خونیست آن مرد تریاکدار.

فردوسی (شاهنامه ج 4 ص 1994).


ترجمه مقاله