ترجمه مقاله

ترید

لغت‌نامه دهخدا

ترید. [ ت َ ] (اِخ ) صاحب تاج العروس آرد: در نسخ چنین است و اکثر لغویان آنرا فروگذاشته اندو آنچه را که شیخ ما بنقل از صاحب قاموس تصحیح کرده این است که کلمه ٔ تَرمُد و آن جایگاهی است در دیار بنی اسد... و من میگویم این کلمه در اللسان و نهایه در ثرمد ضبط شده و نام آن در حدیثی هم آمده است که پیامبر به حصین بن نضله نوشت که او را ترمد است و شارحان کلمه را چنین تفسیر کرده اند که موضعی در دیار بنی اسد است و ترمد لغتی در آن است . (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله