ترجمه مقاله

تزاو

لغت‌نامه دهخدا

تزاو. [ ت َ ] (اِخ ) نام مبارزی بوده تورانی داماد افراسیاب و گیو او را زنده گرفت و به انتقام برادرش بقتل آورد و با زای فارسی هم آمده است . (برهان ). نام یکی از پهلوانان تورانی است که داماد افراسیاب بوده و گیو او را زنده بکمند گرفته و بخون برادرش بهرام به قتل رسانید و آن با زای فارسی نیز آمده . (انجمن آرا) (آنندراج ). مبارزی تورانی که داماد افراسیاب بود. (ناظم الاطباء) :
چنین گفت باگیو جنگی تزاو
که تو چون عقابی و من چون چکاو.

فردوسی (از انجمن آرا).


و رجوع به تژاو شود.
ترجمه مقاله