ترجمه مقاله

تزبیب

لغت‌نامه دهخدا

تزبیب . [ ت َ ] (ع مص ) قریب به فروشدن گردیدن آفتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). میل کردن و نزدیک شدن آفتاب به غروب . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || با کف شدن دهن . (تاج المصادربیهقی ). کف بر دهن آوردن . (زوزنی ): تکلم فلان حتی زبب شدقاه ُ؛ یعنی کفک برآورد دو کنج دهن او. (منتهی الارب ) (آنندراج ). خارج شدن کف از دو گوشه ٔ دهان مرد ازپرحرفی . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || مویز شدن و مویز کردن . (تاج المصادر بیهقی ). مویز شدن انگور. (زوزنی ). مویز گردانیدن انگور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). خشک و مویز گردانیدن انگور. (از المنجد).مویز گردانیدن انگور و انجیر. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله