ترجمه مقاله

تزغم

لغت‌نامه دهخدا

تزغم . [ ت َ زَغ ْ غ ُ ] (ع مص ) برگردانیدن شتر بانگ را در گلو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازگردانیدن شتر بانگ را در لهازیم خود. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد). بازگردانیدن شتر بانگ را در لهازیم خود.(از المنجد). || سخن گفتن در خشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از المنجد). چون غضبناک سخن گفتن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || نالیدن شتربچه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آرام نالیدن شتربچه . (از اقرب الموارد). || (ع اِ) آوازی ضعیف یا بانگ وحدت ، یاناله ٔ آرام ، مانند ناله ٔ بچه شتر. (از متن اللغة).
ترجمه مقاله