ترجمه مقاله

تزلق

لغت‌نامه دهخدا

تزلق . [ ت َ زَل ْ ل ُ ] (ع مص ) زینت گرفتن و خوش عیش شدن تا آنکه گونه سرخ و سپید و درخشان گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد).
ترجمه مقاله