ترجمه مقاله

تزنیق

لغت‌نامه دهخدا

تزنیق . [ ت َ ] (ع مص ) بر عیال خود در نفقه تنگی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنگ گرفتن بر عیال خود بر اثر بخل یا فقر. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || زناق بستن در زیر حنک اسب . || استر را به پای بند بستن . (از المنجد).
ترجمه مقاله