ترجمه مقاله

تزویرگر

لغت‌نامه دهخدا

تزویرگر. [ ت َزْ گ َ ] (ص مرکب ) مزور. غدار. حیله گر. دروغگو. دروغ پرداز :
تزویرگر نیم من ، تزویرگر تو باشی
زیرا که چون منی را تزویرگر شماری .

منوچهری .


ترجمه مقاله