ترجمه مقاله

تزین

لغت‌نامه دهخدا

تزین . [ ت َ زَی ْ ی ُ ](ع مص ) آراسته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خویشتن را بیاراستن . (زوزنی ). خویشتن را برآراستن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از مجمل اللغة). نیک و آراسته شدن .(از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد): تزین اصلها و تصون فرعها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299).
ترجمه مقاله