ترجمه مقاله

تزییف

لغت‌نامه دهخدا

تزییف . [ت َزْ ] (ع مص ) نبهره کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ناسره و ناروان گردانیدن دراهم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ناسره کردن درم . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : و چون پدرش از این شیوه عاری بود پسر بدین تلبیسات و تزییفات در جنب او عالمی متفوق می نمود. (جهانگشای جوینی ). || تحقیر و تصغیر کسی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بلند و مرتفع ساختن بناء. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجمه مقاله