ترجمه مقاله

تسبیل

لغت‌نامه دهخدا

تسبیل . [ ت َ ] (ع مص ) سبیل کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). در باختن در راه خدای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). قرار دادن چیزی در راه خیر و در راه خدا. (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة): یقال سبَّل ضیعته ُ و فی الحدیث : احبس اصلها وسبل ثمرتها. (اقرب الموارد). چنانکه در تعریف وقف گویند. هو حبس العین و تسبیل الثمرة. و رجوع به وقف و حبس شود. || مباح کردن چیزی را چنانکه گویی راهی برای رسیدن بدان قرار داده اند. (متن اللغة)(از اقرب الموارد) (از المنجد). || سست کردن جامه . (متن اللغة). افکندن پرده و از آن معنی قول مردم که «سبل شعره » یعنی رها کرد آنرا. (المنجد).
ترجمه مقاله