ترجمه مقاله

تسطیح کردن

لغت‌نامه دهخدا

تسطیح کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برابر کردن . (ناظم الاطباء). هموار کردن . یکسان کردن . صاف و مسطح کردن زمین و جز آن . و رجوع به تسطیح و تسطح در همین لغت نامه شود. || علم تسطیح کره . دانستن چگونگی نقل کره است به سطح با حفظ خطها و دائره ها که بر آن رسم شده است و چگونگی نقل این دائره ها از دائره بخط. (از کشف الظنون ). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. از جمله کتابها که در این علم نوشته شده کتاب تسطیح الکرة منسوب به بطلمیوس است .
ترجمه مقاله