ترجمه مقاله

تسع

لغت‌نامه دهخدا

تسع. [ ت ِ ] (ع عدد، ص ، اِ) تسع نسوة؛ نه زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). این کلمه همیشه در مؤنث استعمال میشود. (ناظم الاطباء).تسعة برای معدود مذکر و تسع برای معدود مؤنث است چنانکه گویند تسعة اقلام و تسع صحائف و همچنین است در مرکب چنانکه گویند تسعة عشر رجلا و تسع عشره امراةً. ج ، تسعات . (از اقرب الموارد). و رجوع به تسعة شود.
- آباء تسع ؛ نه فلک . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- تسع آیات ؛ یعنی نه آیات : یکی عصادوم قحط سیم دریا چهارم ملخ پنجم شپش ششم خون هفتم ید بیضا هشتم غوکان نهم طوفان و شاعری همه را به نظم آورده :
عصا سنة بحر جراد و قمل
دم و ید بعدالضفادع طوفان .

(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


- تسعمأتة ؛ [ ت ِ ع َ م ِ ءَ ت ِ ن ] نهصد. (ناظم الاطباء).
و رجوع به تب در همین لغت نامه شود. || مدت تشنگی شتران .(آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظم ءٌ من اظماء الابل و هو ان لاترد الی تسعة ایام . (از اقرب الموارد). (تسع و مسع از اسماء شمال است ). (معجم متن اللغة).
ترجمه مقاله