ترجمه مقاله

تسقی

لغت‌نامه دهخدا

تسقی . [ ت َ س َق ْ قی ] (ع مص ) خوردن شتران حوذان تر را و فربه شدن از آن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || خون و مانند آن در خویشتن چیدن . (تاج المصادر بیهقی ). قبول کردن چیزی آب را و سیرآب شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد): تسقی الماء و الصبغ اذا تشرَّبه ُ (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله