ترجمه مقاله

تسلح

لغت‌نامه دهخدا

تسلح . [ ت َ س َل ْ ل ُ ] (ع مص ) سلاح پوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || خوش آمدن شتر حامل سلاح بدیدار و چاق نمودن آن در چشم ، تسلحت الابل بأسلحتها؛ سمنت و حسنت فی عینک . (از متن اللغة).
ترجمه مقاله