ترجمه مقاله

تسلیة

لغت‌نامه دهخدا

تسلیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) از: («س ل و») اندوه ببردن و سلوت فرمودن . (تاج المصادر بیهقی ). سلوة دادن و سلوة فرمودن . (زوزنی ). خرسندی و بی پژمانی دادن . (منتهی الارب ). چون واوی باشد خرسندی و بی پژمانی دادن . (ناظم الاطباء). دور کردن اندوه از کسی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). تسکین و تسلا و تسلیت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تسلیت شود. || (از سلی ) بیرون کشیدن سلای ناقه را از رحم آن . (منتهی الارب ). و چون یایی باشد بیرون کشیدن سلای ماده شتر را از رحم آن . (ناظم الاطباء). جدا کردن یارک گوسفند. (از متن اللغة) (از المنجد): سلی الشاة و تسلیة، نزع سلاها. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله