ترجمه مقاله

تسنه

لغت‌نامه دهخدا

تسنه . [ ت َ س َن ْ ن ُه ْ ] (ع مص ) سال زده شدن و گره گرفتن خوردنی و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). سال زده شدن . (زوزنی ). از حال بگشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). گره بستن نان و شراب و جز آن و برگردیدن و تباه شدن و سال زده شدن خرمابن و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تباه شدن و گره گرفتن یا متعفن شدن نان و شراب و جز اینها. (از اقرب الموارد). بوی گرفتن نان . (ازالمنجد). دگرگون شدن وگره گرفتن و فاسد شدن طعام و نان و جز آن . (از متن اللغة). || تنگسالی کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زیان رسانیدن . تنگسالی نخله را. (از متن اللغة). || سال کردن ، نزدیک کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سال گذرانیدن . (آنندراج ). یکسال اقامت کردن نزد کسی . (از المنجد) (از متن اللغة). تسنی عنده اقام سنین . (متن اللغة). || سال سال بار نیاوردن خرمابن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مهیاشدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || رواج یافتن طعام . (از اقرب الموارد). || برشدن بر چیزی . (از متن اللغة) (از المنجد). || برجهیدن شتر بر ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تسنی البعیر الناقة، تسداها لیضربها. (متن اللغة) (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گشاده شدن قفل . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجمه مقاله