ترجمه مقاله

تسوید

لغت‌نامه دهخدا

تسوید. [ ت َ س ْ ] (ع مص ) مهتر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (آنندراج ). مهتر گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سید و رئیس کردن کسی را. (از متن اللغة). سید گردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سیاه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). سیاه کردن و کنایه از نوشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رنگ چیزی را سیاه گردانیدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || مهتران قومی را کشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بزرگ قومی را کشتن . (از متن اللغة). کشتن بزرگ و مهتری را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || کوفتن پلاس کهنه را جهت تداوی پشت ریش شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || دلیر گردانیدن کسی را. (از متن اللغة). || دلیر شدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله