ترجمه مقاله

تسویط

لغت‌نامه دهخدا

تسویط. [ ت َ س ْ ] (ع مص ) بسیار بیامیختن . (تاج المصادر بیهقی ). بیامیختن .(از زوزنی ). آمیختن چیزی را به چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محتوی دیگ را بهم آمیختن . (از متن اللغة). || زملوق از شاخ گندنا برآوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد): سوط الکراث ، اخرج سیاطه و هی قضبانه التی علیها زمالیقه و هی مایخرج من الزهر فی الرأس القضیب ، (متن اللغة). || خلط کردن در کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تخلیط در کاری . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || مباشرت کردن در جنگ . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجمه مقاله