تشامملغتنامه دهخداتشامم . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) همدیگر را بوییدن . || نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به تشام و تشمیم شود.