ترجمه مقاله

تشاؤم

لغت‌نامه دهخدا

تشاؤم . [ ت َءُ ] (ع مص ) فال بد زدن بچیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تطیر و ترقب شر. (از متن اللغة). تطیر و آن ضد تیمن است . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بسوی دست چپ کسی شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). بسوی چپ گرفتن کسی را. (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || گرفتن ناحیه ٔ شام را. (از المنجد) (از متن اللغة). || خویشتن را بملک شام نسبت کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشأم شود.
ترجمه مقاله