ترجمه مقاله

تشرین

لغت‌نامه دهخدا

تشرین . [ ت َ ](اِخ ) نام ماه رومی از ماههای پاییز. (از تاج العروس ).نام دو ماه است از ماههای رومی . (منتهی الارب ). دو ماه خریفی اند که ترکان یکی را تشرین الاول و دیگری را تشرین الاخر گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). نام دو ماه در زبان رومی یکی را تشرین اولی گویند و آن را به هندی تقریباً کاتک گویند و دیگر را تشرین آخری ̍ نامند و آن را به هندی تقریباً آگهن خوانند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نام دو شهر است بین ایلول و کانون اول و آن دهمین ماه است و شماره ٔ روزهایش 31 است و تشرین دوم وآن ماه یازدهم است و عدّه ٔ ایامش 30 روز است . ج ، تشارین . (از المنجد). تشرین اول ، ماه اول از سال رومی و تشرین دوم ماه دوم آن . (ناظم الاطباء) :
تا چون مه آبان نباشد مه آذار
تا چون مه آذار نباشد مه تشرین .

فرخی .


بسیار شمرد بر تو گردون
آذار و دی و تموز و تشرین .

ناصرخسرو.


- تشرین آخر ؛ عقرب . (بحرالجواهر). ماه سوم پاییز. (السامی فی الاسامی ). یا تشرین ثانی ، اول آن مطابق است تقریباً با غره ٔ نوامبر قیصری و آدوکنیش ایرانی باستانی و بیست وهشتم آبانماه جلالی . (یادداشت مرحوم دهخدا).
- تشرینان ؛ مثنای تشرین . تشرین الاول و تشرین الثانی هی قبل الکانونین . (ازتاج العروس ).
- تشرین اول ؛ میزان . (بحرالجواهر). ماه دوم پاییز. (السامی فی الاسامی ). غره ٔ آن مطابق است با نوزده درجه و چهل وهشت دقیقه ٔ میزان و بیست وهفتم مهرماه جلالی و سیزدهم اکتبر و باغیادیش ایرانی باستانی . و در توقیعات تقاویم این روز را روز جستن باد جنوب نویسند. (یادداشت مرحوم دهخدا). تشرین اول برابر است با ماه اکتوبر. (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله