ترجمه مقاله

تشطیر

لغت‌نامه دهخدا

تشطیر. [ ت َ ](ع مص ) مال را به دو نیمه کردن با کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نصف کردن چیزی . (از اقرب الموارد). || یک نیمه ٔ پستان دوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دوخلف اشتر بستن . (تاج المصادر بیهقی ). دو پستان ناقه را بستن و دو دیگر گذاشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اصطلاح بدیع) افزودن بر کل شطری از شعر، شطر دیگری (مولده ). (از اقرب الموارد). قسمی از سجع است و آن قرار دادن هریک از دو نیمه ٔ شعر است مسجع به سجعی مخالف سجع نیمه ٔ آخر. و این که در این تعریف قید شده است که هر یک از نیمه ٔ شعر دارای سجعی باشد مخالف سجع دیگر برای آن است که جایز است هر دو نیمه را مسجع خوانند.از قبیل تسمیه ٔ جزء به اسم کل مانند این بیت شعر:
تدبیر معتصم باﷲ منتقم
ﷲ مرتغب فی اﷲ مرتقب .
مرتغب یعنی راغب در آنچه وسیله ٔ نزدیکی برضای حق باشد و مرتقب یعنی انتظاردارنده ٔ ثواب یا بیمناک از عقاب حق که در سجع اول مسجع میمی و در ثانی مسجع بایی آورده . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله