ترجمه مقاله

تشقیق

لغت‌نامه دهخدا

تشقیق . [ ت َ ] (ع مص ) نیک بشکافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). شکافتن هیزم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هیزم و جز آن شکافتن . (آنندراج ). || سخن را به نیکوروش بیرون آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخن را نیکو بیرون آوردن . (آنندراج ). سخن را به نیکوترین مخرج بیرون آوردن و در حدیث «تشقیق الکلام علیکم شدید»؛ ای التطلب فیه لیخرجه احسن مخرج . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله