ترجمه مقاله

تشکیل

لغت‌نامه دهخدا

تشکیل . [ ت َ ] (ع مص ) صورت کردن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صورت دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تصویر چیزی . (از اقرب الموارد). شکل کشیدن . (غیاث اللغات ). || ساختگی و صورت بستگی و انتظام و ترتیب . (ناظم الاطباء). || موی پیش سر را درحضله بافتن زن ، چپ و راست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بافتن زن موی پیش سر را که مجتمعکرده باشد بچپ و راست . (از ناظم الاطباء). || به پای بند بستن پای ستور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مشتبه گردیدن کار و پوشیده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). التباس کاری . (از اقرب الموارد). || رسیدن انگور یا به رسیدن درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) هیکل . کالبد. (ناظم الاطباء).
- تشکیلات ؛ سازمان . (فرهنگستان ).
- تشکیل دادن ؛ صورت دادن . شکل دادن . سازمان دادن .
- تشکیل شدن ؛ صورت گرفتن . شکل گرفتن . سازمان گرفتن . و رجوع به سازمان شود.
ترجمه مقاله