ترجمه مقاله

تصبیح

لغت‌نامه دهخدا

تصبیح . [ ت َ ] (ع مص ) بامداد نزدیک کسی آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). بامداد آمدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). آمدن کسی را دربامداد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صبوحی دادن . (زوزنی ) (تاج المصادربیهقی ). نوشانیدن صبوح که شراب بامدادی باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صبوح نوشانیدن قوم را. (از اقرب الموارد). صبوحی دادن که شراب بامدادی است . (آنندراج ). || گفتن کسی را عم صباحاً. (منتهی الارب ). صباح بخیر گفتن . (آنندراج ). صبحک اﷲ بخیر گفتن فلان مر فلان را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). درود گفتن کسی را به صبح . (یادداشت مرحوم دهخدا). دردعا گویند صبحک اﷲ بخیر؛ یعنی صبح با خیر دارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سیر کنانیدن قوم را تا این که صبح کنند بر آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ع اِ) طعام چاشت ، اسم است بر تفعیل . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): کان یقرب الی الصبیان تصبیحهم فیختلسون . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله