ترجمه مقاله

تصبیغ

لغت‌نامه دهخدا

تصبیغ. [ ت َ ] (ع مص ) انداختن ناقه بچه ٔ موی برآورده را.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || غوره ٔ خرمابن به پختن درآمدن و از دنباله رنگ برآوردن گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مبالغه ٔ صبغ. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رنگ کردن جامه را شدد للمبالغه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به صبغ شود.
ترجمه مقاله