ترجمه مقاله

تصفیة

لغت‌نامه دهخدا

تصفیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص )صافی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد). روشن و صافی کردن . (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). روشن کردن . (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء). صاف کردن و پاک نمودن . (غیاث اللغات ). روشن کردن و پاک نمودن . (آنندراج ). پالودن . پالایش . (یادداشت مرحوم دهخدا). || (اِمص ) در تداول فارسی صافی و روشن . (از ناظم الاطباء). || پاکی و پاکیزگی . || صلح و آشتی . || بند و بست . || ترتیب و انتظام و آرایش . (ناظم الاطباء). و با کردن و شدن و نمودن بکار رود.
- تصفیه ادارات یا سازمانها ؛ اعضای ناصالح را معزول کردن و کسان شایسته بجای آنان آوردن .
ترجمه مقاله