ترجمه مقاله

تصویر کشیدن

لغت‌نامه دهخدا

تصویر کشیدن . [ ت َص ْ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) صورت کردن . رسم کردن صورت چیزی :
اگر میدید با هم اتحاد بلبل و گل را
مصور میکشید از رنگ گل تصویر بلبل را.

غنی (از آنندراج ).


در چشم مور جلوه ندارم ز لاغری
تصویر من به موی میانی کشیده اند.

قاسم مشهدی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله