ترجمه مقاله

تطریق

لغت‌نامه دهخدا

تطریق . [ ت َ ] (ع مص ) وقت کفانیدن بیضه ٔ سنگ خوار رسیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رسیدن وقت کفانیدن بیضه ٔ سنگ خوار. (آنندراج ). نزدیک شدن خروج بیضه ٔ قَطاة. (از اقرب الموارد). هذا الفعل خاص لها و لایقال لغیرها. (منتهی الارب ). || بچه در شکم شتر و زن گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). دشوار گردیدن زاییدن بچه ، ناقه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و همچنین است برای زن . (از منتهی الارب ). بسته شدن شکم ناقه و زن و هر بارداری ، و دشوار گردیدن خروج بچه از شکم . (از اقرب الموارد). || انکار کردن حقی را و سپس اقرار نمودن به آن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بازداشتن اشتر از گیاه و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || راه بازدادن . (تاج المصادر بیهقی ). راه ساختن برای کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راه قرار دادن برای شتر. (از اقرب الموارد). || کشیدن حدیده را به مطرقه (شُدّد للمبالغة). (ناظم الاطباء). کشیدن و نازک کردن زرگر زر را. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله