ترجمه مقاله

تطوح

لغت‌نامه دهخدا

تطوح . [ ت َ طَوْ وُ ] (ع مص ) سرگشته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سرگردان گردیدن در جهان و اینجا و آنجا انداختن خود را و آمدن و رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هلاک شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || فروافتادن در چاه . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله