ترجمه مقاله

تطیر

لغت‌نامه دهخدا

تطیر. [ ت َ طَی ْ ی ُ ] (ع مص ) فال بد گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فال بد زدن به چیزی . (از اقرب الموارد). و در اصل فال گرفتن به مرغ است و آن را عرب به فال بد می داند. (آنندراج ) : و در سرایی که شب وصول نزول کرد، سر سرای فرود آمد. سلطان از آن تطیر کرد و دانست که علامتی است . (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله