ترجمه مقاله

تعاقب

لغت‌نامه دهخدا

تعاقب . [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) پیروی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از پس یکدیگر درآمدن . (زوزنی ) (از دهار) (از آنندراج ): لایتعاقب علیه اللیل و النهار. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298). تعاقب هر دو [ شب و روز ] بر فانی گردانیدن جان .... مصروف است . (کلیله و دمنه ). || در پس گریخته دویدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله