تعبیقلغتنامه دهخداتعبیق . [ ت َ ] (ع مص ) گلو بریدن و ذبح کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || برافروختن (پراکنده ساختن ) بوی خوش . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).