ترجمه مقاله

تعتیق

لغت‌نامه دهخدا

تعتیق . [ ت َ ] (ع مص ) کهنه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کهنه کردن خمر. (زوزنی ). کهنه و دیرینه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کهنه کردن جامه . (از اقرب الموارد). || بسیار شاخ خرما بریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || گَزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدهن گزیدن کسی را. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله