ترجمه مقاله

تعرید

لغت‌نامه دهخدا

تعرید. [ ت َ ] (ع مص ) درگذشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفوذ کردن . (از اقرب الموارد): عرد السهم فی الرمیة تعریداً. (منتهی الارب ). || گذاشتن راه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ترک کردن راه و منحرف شدن از آن . (از اقرب الموارد). || بلند شدن ستاره و نزدیک بغروب رسیدن ، بعد برآمدن در میانه ٔ آسمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گریختن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): عرد عن قرنه احجم و نکل . (از اقرب الموارد). || قوی شدن جسم مرد پس از بیماری . (از اقرب الموارد). || برنیاوردن حاجت :عرد فلان بحاجتنا اذالم یقضها. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله