ترجمه مقاله

تعریق

لغت‌نامه دهخدا

تعریق . [ ت َ ] (ع مص ) شراب با آب اندک بیامیختن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ممزوج گردانیدن شراب را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || رگ دار کردن شراب را از آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پر ناکردن دلو. (تاج المصادر بیهقی ). پر ناکردن دلو و مشک را از آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خوی آوردن . (از اقرب الموارد). خوی کردن و عرق کردن . (ناظم الاطباء). || کشیده شدن ریشه درخت در زمین . (از اقرب الموارد). || بی گوشت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
ترجمه مقاله