ترجمه مقاله

تعس

لغت‌نامه دهخدا

تعس . [ ت َ ] (ع مص ) بر روی درافتادن و هلاک شدن . (تاج المصادر بیهقی ). هلاک شدن و بر روی درافتادن و خوار گردیدن و الفعل من فتح و سمع یعنی اذا خاطبت قلت : «تعست » کفتح . و اذا حکیت قلت : «تعس » کسمع. و گویندتعسه اﷲ؛ یعنی هلاک گرداند او را خدا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله