ترجمه مقاله

تعفن

لغت‌نامه دهخدا

تعفن . [ ت َ ع َف ْ ف ُ ] (ع مص )سخت پوسیدن و تباه گردیدن رسن . (منتهی الارب ). فاسد شدن چنانکه دست بر آن زنند، ریزه و شکسته گردد. (از اقرب الموارد). سخت پوسیده گردیدن چیزی از تری که بدو رسیده بود. || برگشتن بوی گوشت . (ناظم الاطباء). گنده شدن و بدبو شدن و مجازاً بمعنی بدبویی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گند و بوی بد و عفونت و گندیدگی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله