ترجمه مقاله

تعفیر

لغت‌نامه دهخدا

تعفیر. [ ت َ ] (ع مص ) آمیختن گوسپندان سیاه را با گوسپندان سپید سرخی مایل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خاک آلوده کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در خاک گردانیدن . (زوزنی ). در خاک غلطانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : لمن اُذل قد عفر و ارغم . (اقرب الموارد). || در زیر خاک دفن کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بر زمین زدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بازداشتن گاهگاه ، وحشی ماده شیر را از بچه به اراده ٔفطام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پستان بگل آلوده کردن زن بجهت فطام . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). پستان بگل آلودن زن به جهت فطام تا کودک از آن بیزار شود. (از اقرب الموارد). || خشک کردن گوشت را به آفتاب بر ریگ تفسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سپید کردن و فی الحدیث : ان امراة شکت الیه ان ما لها لایزکو، فقال ما الوانها فقالت سود، فقال عفری ؛ ای استبدلی اغناماً بیضاً فان البرکة فیها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله