ترجمه مقاله

تعیط

لغت‌نامه دهخدا

تعیط. [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] (ع مص ) درازگردن شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سالهاباردار نگردیدن شتر ماده یا زن بی آنکه نازاینده باشد. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جوش زدن سنگ و چوب و آب مانند برآمدن از آن و ستبر گردیدن و یا روان شدن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خشم گرفتن مرد. (از اقرب الموارد). || فریاد کردن و خروشیدن متکبر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن و آواز دادن قوم ، او التعیط صیاح الاشر. (از اقرب الموارد). || روان شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله