تغییر دادن
لغتنامه دهخدا
تغییر دادن . [ ت َغ ْ دَ ] (مص مرکب ) گردانیدن . از حالی به حالی دیگر برگردانیدن . دگرگون ساختن :
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را.
چشم شوخش را از این پس فتنه میخوانیم ما
هرکه بر بیمار شد تغییر نامش میدهند.
و رجوع به تغییر و دیگر ترکیبهای آن شود
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را.
حافظ.
چشم شوخش را از این پس فتنه میخوانیم ما
هرکه بر بیمار شد تغییر نامش میدهند.
تأثیر (از آنندراج ).
و رجوع به تغییر و دیگر ترکیبهای آن شود