ترجمه مقاله

تفرد

لغت‌نامه دهخدا

تفرد. [ ت َ ف َرْ رُ ] (ع مص ) یگانه شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). یگانه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در امری یگانه و بی مانند شدن . (از اقرب الموارد) : وی را دیدند از شهامت و بزرگی و تفرد وی در همه ٔ ادوات سیاست . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 89). || تنها شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : چنین خواست که تفرد در این نکته او را بودی . (تاریخ بیهقی ایضاً ص 687).
گشایم راز لاهوت از تفرد
نمایم ساز ناسوت از هیولا.

خاقانی .


اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر
فلا تفرد عن روضها انین حمامی .

حافظ (دیوان چ قزوینی ص 330).


ترجمه مقاله