ترجمه مقاله

تفرع

لغت‌نامه دهخدا

تفرع . [ ت َ ف َرْ رُ ] (ع مص ) بر زبر چیزی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بر زور چیزی شدن . (زوزنی ). بر بر چیزی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر سر چیزی شدن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شاخ بسیاری زدن . (تاج المصادر بیهقی ). شاخ زدن . (زوزنی ). شاخ برزدن . || بسیارشاخ شدن درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسیار گردیدن شاخه ها. (از اقرب الموارد). || مهترین قومی را به زنی گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). سیده ٔ قومی را بزنی خواستن . || برآمدن بر قوم و درآمدن در آنها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به شتم برآمدن بر قوم . || برتر شدن بر قوم .(از اقرب الموارد). || بیرون آمدن از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دور شدن مسائل از اصل موضوع و خارج شدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله