ترجمه مقاله

تفریح

لغت‌نامه دهخدا

تفریح . [ ت َ ] (ع مص ) شاد کردن . (تاج المصادربیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (آنندراج ). شادمانه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شادمان کردن . (از اقرب الموارد). || (اِ) فرح و خوشی و عیش و تماشاو تفرج و گشت و لهو و بازی . (ناظم الاطباء) : و بدان تنزهی و تفریحی میجستم . (کلیله و دمنه ).
ترجمه مقاله