ترجمه مقاله

تفسح

لغت‌نامه دهخدا

تفسح . [ ت َ ف َس ْ س ُ ] (ع مص ) فراخ باز نشستن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). فراخ نشستن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گشاده کردن و وسعت دادن از برای کسی مجلس را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || گشاد کردن جای را و وسعت دادن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله